وبلاگ

فرآیند هدایت تحصیلی در نظام آموزش و پرورش ایران به عنوان یک راهکار کلیدی برای تضمین رشد همه‌جانبه و تربیت شهروندان کارآمد، تدوین شده است. هدف کلی از هدایت تحصیلی، کمک به دانش‌آموزان در انتخاب مناسب‌ترین شاخه یا رشته تحصیلی است، به طوری که این انتخاب نه تنها بر اساس استعداد و علاقه فرد باشد، بلکه با تناسب نیازها و امکانات کشور نیز همخوانی داشته باشد [1, 2]. این رویکرد تلاش می‌کند تا از تکیه صرف بر معیارهای محدود (مانند شهرت رشته یا بازار کار فعلی) جلوگیری کرده و انتخابی آگاهانه‌تر را تسهیل کند.

  • 1404-08-26
تحلیل نقش آزمون‌های مشاوره‌ای در فرآیند انتخاب رشته و هدایت تحصیلی دانش‌آموزان پایه نهم

تحلیل نقش آزمون‌های مشاوره‌ای در فرآیند انتخاب رشته و هدایت تحصیلی دانش‌آموزان پایه نهم

بخش اول: تبیین مبانی و چارچوب سیاست‌گذاری هدایت تحصیلی

۱.۱. فلسفه و اهداف کلان هدایت تحصیلی در نظام آموزشی ایران

فرآیند هدایت تحصیلی در نظام آموزش و پرورش ایران به عنوان یک راهکار کلیدی برای تضمین رشد همه‌جانبه و تربیت شهروندان کارآمد، تدوین شده است. هدف کلی از هدایت تحصیلی، کمک به دانش‌آموزان در انتخاب مناسب‌ترین شاخه یا رشته تحصیلی است، به طوری که این انتخاب نه تنها بر اساس استعداد و علاقه فرد باشد، بلکه با تناسب نیازها و امکانات کشور نیز همخوانی داشته باشد [1, 2]. این رویکرد تلاش می‌کند تا از تکیه صرف بر معیارهای محدود (مانند شهرت رشته یا بازار کار فعلی) جلوگیری کرده و انتخابی آگاهانه‌تر را تسهیل کند [3].

هدایت تحصیلی یک رویداد ناگهانی نیست، بلکه فرآیندی است که از پایه‌های پایین‌تر (مانند پایه هفتم) آغاز می‌شود؛ با این حال، در پایه نهم (گذار به متوسطه دوم) روال جدی‌تری به خود می‌گیرد و مستقیماً منجر به تعیین شاخه و رشته تحصیلی دانش‌آموز می‌شود [1, 3]. اهداف بلندمدت این برنامه صرفاً محدود به نفع کوتاه‌مدت دانش‌آموز نیست، بلکه دستیابی به اهداف کلان توسعه کشور، از جمله برخورداری از نیروی کار ماهر و هدایت دانش‌آموزان به سمت مشاغلی که بالاترین احتمال موفقیت، کامیابی و درآمد را دارند، نیز مدنظر است [3].

۱.۲. مدل ۱۰۰ امتیازی هدایت تحصیلی: جایگاه کمی آزمون‌های مشاوره‌ای

به منظور ارزیابی جامع و چندجانبه دانش‌آموزان، فرآیند هدایت تحصیلی بر اساس یک مدل ۱۰۰ امتیازی تعریف و اجرا می‌شود [4]. این مدل تلاش می‌کند تا علاوه بر عملکرد تحصیلی، ابعاد روان‌شناختی، نظرات تخصصی و تمایلات شخصی دانش‌آموز و خانواده را نیز در تصمیم‌گیری دخیل کند.

بر اساس ساختار امتیازبندی، آزمون‌های مشاوره‌ای نقشی حیاتی و تعیین‌کننده را ایفا می‌کنند. سهم آزمون‌های مشاوره‌ای در مجموع ۳۰ درصد از کل امتیاز ۱۰۰ امتیازی است [5, 6]. این سهم خود به دو بخش مساوی تقسیم می‌شود: ۱۵ امتیاز برای سنجش رغبت (علاقه‌مندی‌ها) و ۱۵ امتیاز برای سنجش توانایی یا استعداد دانش‌آموزان [4, 6].

ساختار کلی وزن‌دهی عوامل مؤثر در نمره نهایی هدایت تحصیلی به شرح زیر است:

جدول ۱: ساختار وزن‌دهی عوامل مؤثر در نمره نهایی هدایت تحصیلی (۱۰۰ امتیاز)

عامل مؤثر

سهم امتیازی (%)

جزئیات و زیرمجموعه‌ها

سوابق تحصیلی (عملکرد درسی)

۳۵٪

نمرات دروس تخصصی (پایه‌های هفتم با ضریب ۱، هشتم با ضریب ۲ و نهم با ضریب ۳) [3, 4]

آزمون‌های مشاوره‌ای

۳۰٪

آزمون رغبت (۱۵٪) و آزمون توانایی/استعداد (۱۵٪) [4, 6]

نظر دبیران

۱۰٪

ارزیابی عملکرد و توانایی دانش‌آموز در دروس [1, 6]

نظر مشاور مدرسه

۱۰٪

رصد فعالیت‌ها و تحلیل نتایج [1, 6]

نظر دانش‌آموز (فرم نظرخواهی)

۱۰٪

اولویت‌بندی رشته‌های مورد علاقه [1, 6]

نظر والدین (فرم نظرخواهی)

۵٪

اولویت‌بندی رشته‌ها بر اساس دیدگاه خانواده [1, 6]

مجموع کل

۱۰۰٪

تعیین اولویت‌های الف و ب

بررسی این ساختار نشان می‌دهد که در تئوری، ۶۵ درصد از تصمیم‌گیری (شامل ۳۵ درصد سوابق تحصیلی و ۳۰ درصد آزمون‌ها) بر داده‌های عینی و علمی متکی است. با این حال، گزارش‌ها و انتقادات مطرح شده از سوی والدین حاکی از آن است که این امتیازدهی عینی، به ویژه در مورد دانش‌آموزانی که معدل بالا دارند، به دلیل وجود سیاست‌های کلان‌تر، مانند توزیع متوازن رشته‌ها، نادیده گرفته می‌شود [6]. این آزمون‌ها در عمل، بیشتر به عنوان ابزاری برای توجیه علمی سیاست کلان توزیع متوازن عمل می‌کنند تا یک ابزار صرفاً تشخیصی برای هدایت فردی، که این امر اعتبار عمومی آن‌ها را در میان ذی‌نفعان به چالش می‌کشد.

همچنین، اگرچه سهم آزمون‌های مشاوره‌ای (۳۰٪) و سوابق تحصیلی (۳۵٪) تقریباً برابر است، اما ماهیت فیلترکنندگی نمرات تحصیلی به شدت قوی‌تر است. هر رشته تحصیلی، حد نصاب‌های سخت‌گیرانه‌ای برای میانگین نمرات سه سال متوسطه اول در دروس تخصصی مرتبط دارد [7, 8]. نمرات پایه نهم نیز به دلیل برگزاری امتحانات نهایی با ضریب سه محاسبه شده و وزن بیشتری دارد [3, 4]. اگر دانش‌آموزی حداقل نمره میانگین لازم در دروس اصلی یک رشته (مانند ریاضی و علوم) را کسب نکند، عملاً امتیاز ۱۵ درصدی توانایی او در آن رشته بی‌اثر می‌شود. بنابراین، در عمل، سوابق تحصیلی نقش تعیین‌کننده‌تری به عنوان یک سد اولیه ایفا می‌کنند و نقش ۳۰ درصد آزمون‌های مشاوره‌ای بیشتر به یک عامل ثانویه، تکمیلی یا توجیهی تقلیل می‌یابد.

بخش دوم: روان‌سنجی و ساختار آزمون‌های مشاوره‌ای (۳۰ درصد)

۲.۱. آزمون‌های سه‌گانه و اهداف تشخیصی آنها

آزمون‌های مشاوره‌ای که توسط وزارت آموزش و پرورش برای دانش‌آموزان پایه نهم اجرا می‌شود، به منظور سنجش جامع ابعاد شخصیتی، علایق و توانایی‌های دانش‌آموزان، به سه دسته اصلی تقسیم می‌شوند [9].

آزمون رغبت‌سنجی (۱۵ درصد):

این آزمون با هدف بررسی علاقه‌مندی‌ها و تمایلات درونی دانش‌آموزان به انواع فعالیت‌ها، رشته‌ها و مشاغل طراحی شده است [9]. آزمون رغبت شامل ۱۲۵ سؤال است که دانش‌آموزان باید بر اساس میزان تمایل واقعی خود به هر فعالیت امتیاز دهند [10, 11]. ساختار این آزمون‌ها در حوزه روان‌سنجی شغلی، بر مبنای مدل‌های معتبری مانند مدل RIASEC جان هالند (شامل ۶ تیپ شخصیتی: واقع‌گرا، محقق، هنری، اجتماعی، جسور و قراردادی) تدوین شده است [12, 13]. هدف این بخش، کمک به دانش‌آموزان برای انتخاب رشته تحصیلی متناسب با مسیر شغلی آتی آن‌ها است.

آزمون توانایی (استعدادسنجی) (۱۵ درصد):

این بخش که آزمون استعدادسنجی نیز نامیده می‌شود، با هدف ارزیابی مهارت‌های ذهنی، توانایی حل مسئله، و تفکر منطقی دانش‌آموزان در حوزه‌های مختلف طراحی شده است [10]. آزمون توانایی شامل ۹۸ سؤال است که میزان استعداد و پتانسیل فرد را برای موفقیت در رشته‌های مختلف ارزیابی می‌کند [10]. این نمره، در کنار سوابق تحصیلی، نقش مهمی در تعیین اولویت‌های رشته‌های نیازمند توانایی‌های تحلیلی دارد.

آزمون سلامت روان (غربالگری):

آزمون سلامت روان، برخلاف دو آزمون دیگر، غیرامتیازی است و صرفاً برای پایه نهم نیست؛ بلکه برای پایه‌های هفتم، هشتم و نهم نیز اجرا می‌شود [9, 14, 15]. هدف این آزمون، ارزیابی سلامت روحی و روانی دانش‌آموزان و غربالگری مشکلات احتمالی است. این ارزیابی بر اساس ۱۱ محور اصلی شامل عزت نفس، نشاط، رفتارهای پرخطر، مشکلات شدید روانی، نحوه مقابله با استرس، و حمایت خانوادگی انجام می‌گیرد 14. اگرچه این آزمون مستقیماً در نمره هدایت تحصیلی تأثیر ندارد، اما تشخیص سریع‌تر اختلالات روانی و رفتارهای پرخطر نقش بسیار زیادی در آینده تحصیلی و اجتماعی دانش‌آموزان دارد [9, 14].

۲.۲. الزامات اجرایی و زیرساختی آزمون‌ها

آزمون‌های مشاوره‌ای هدایت تحصیلی به صورت الکترونیکی و آنلاین برگزار می‌شوند. در سال‌های اخیر، سامانه مای‌مدیو (my.medu.ir) به عنوان پنجره خدمات الکترونیک وزارت آموزش و پرورش، جایگزین سامانه‌های پیشین مانند همگام و نماد شده است [9, 11, 15]. برای کسب نتایج دقیق و کارآمد، تأکید ویژه‌ای بر صداقت دانش‌آموزان در پاسخ‌دهی و تمرکز بر تمایلات واقعی و علایق درونی آن‌ها شده است [11, 15].

جدول ۲: مشخصات فنی و وزن‌دهی آزمون‌های مشاوره‌ای پایه نهم

نام آزمون

تعداد تقریبی سوالات

هدف اصلی ارزیابی

سهم امتیازی در ۱۰۰

نحوه برگزاری

آزمون رغبت‌سنجی

۱۲۵ سوال

علاقه‌مندی‌ها و گرایش‌های شغلی

۱۵٪

آنلاین (سامانه مای‌مدیو)

آزمون توانایی/استعداد

۹۸ سوال

مهارت‌های ذهنی، حل مسئله، تفکر منطقی

۱۵٪

آنلاین (سامانه مای‌مدیو)

آزمون سلامت روان

متغیر

غربالگری مشکلات روحی و رفتارهای پرخطر

۰٪ (تشخیصی)

آنلاین (سامانه مای‌مدیو)

مجموع آزمون‌ها

۲۲۳+ سوال

تعیین ۳۰٪ امتیاز کل

۳۰٪

 

مجموع سؤالات آزمون رغبت و توانایی بیش از ۲۲۳ سؤال است [10]. این حجم بالا، یک مشکل روان‌سنجی جدی ایجاد کرده است؛ پژوهش‌های آسیب‌شناسی و نظرات مشاوران تأکید دارند که طولانی بودن آزمون باعث خستگی شدید جسمی و ذهنی دانش‌آموزان می‌شود. در نتیجه، بسیاری از دانش‌آموزان پاسخ‌ها را بدون دقت و تمرکز کافی ارائه می‌دهند، که این امر به طور مستقیم پایایی و روایی داده‌های جمع‌آوری شده برای ۳۰ درصد امتیاز نهایی را مورد تهدید قرار می‌دهد 16. اگر پاسخ‌ها بر اساس خستگی یا شتاب‌زدگی باشند، نمره ۳۰ درصدی دیگر نمی‌تواند منعکس‌کننده واقعی استعدادها و علایق دانش‌آموز باشد.

علاوه بر این، تضادی در توزیع توجه مشاهده می‌شود؛ در حالی که آزمون سلامت روان، آمارهای نگران‌کننده‌ای مانند شیوع ۱۹.۷ درصدی رفتارهای پرخطر در پسران متوسطه اول را نشان می‌دهد `14، تمرکز اصلی سیستم آموزشی و دغدغه خانواده‌ها معطوف به کسب رشته‌های پرطرفدار (تجربی و ریاضی) است. این فشار رقابتی باعث می‌شود که آزمون سلامت روان، با وجود اهمیت حیاتی خود در شناسایی بحران‌های روانی در نوجوانی، در سایه فرآیند پرفشار انتخاب رشته، به یک فعالیت ثانوی تبدیل شود.

بخش سوم: ابعاد عملکردی ۳۰ درصد آزمون‌ها در کنار سوابق تحصیلی

۳.۱. نقش نمره توانایی در تعیین صلاحیت انتخاب رشته

آزمون توانایی (۱۵٪) و آزمون رغبت (۱۵٪)، هر یک به نوبه خود، با سایر مؤلفه‌های هدایت تحصیلی ترکیب شده و اولویت‌های دانش‌آموز را مشخص می‌کنند. با این حال، نمره سوابق تحصیلی (۳۵٪) نقش یک فیلتر قوی را ایفا می‌کند. دانش‌آموزان برای ورود به هر رشته، ملزم به کسب حداقل میانگین نمرات لازم در دروس تخصصی مرتبط در دوره‌ی متوسطه اول هستند [3, 17].

به عنوان مثال، برای ورود به رشته علوم تجربی، دانش‌آموز باید حداقل میانگین نمره ۱۴ در درس علوم تجربی و ۱۳ در درس ریاضی را در سه سال اول متوسطه کسب کرده باشد. این ارقام برای رشته ریاضی فیزیک به ترتیب ۱۳ در علوم تجربی و ۱۴ در ریاضی است [7]. تأکید می‌شود که نمرات پایه نهم دارای ضریب سه بوده و اهمیت بالاتری دارند [3, 17]. در این چارچوب، نمره ۱۵ درصدی آزمون توانایی به عنوان یک معیار تکمیلی، استعداد و توانایی ذهنی فرد را در حوزه‌های مرتبط با آن رشته (مثلاً توانایی حل مسئله برای رشته ریاضی) تأیید یا رد می‌کند.

۳.۲. تمایز میان رغبت سنجش‌شده (۱۵٪) و علاقه ابراز شده (۱۰٪)

آیین‌نامه هدایت تحصیلی دو مؤلفه مجزا برای سنجش علاقه در نظر گرفته است که هر دو در مجموع ۲۵ درصد از نمره را تشکیل می‌دهند: آزمون رغبت (۱۵٪) و نظرخواهی مستقیم از دانش‌آموز (۱۰٪) [4, 6].

این تمایز، نشان‌دهنده تلاشی است تا سیستم بین علاقه ابراز شده توسط دانش‌آموز (که ممکن است تحت تأثیر آرزوهای خانواده، جو اجتماعی یا تبلیغات باشد) و علاقه سنجش‌شده توسط ابزارهای روان‌سنجی تمایز قائل شود. در واقع، نمره ۱۵ درصدی رغبت می‌تواند به عنوان یک فاکتور تثبیت‌کننده یا پالایش‌گر عمل کند. اگر دانش‌آموزی به دلیل فشار اجتماعی، رشته‌ای را در فرم نظرخواهی (۱۰٪) با اولویت بالا انتخاب کند، اما نمره آزمون رغبت (۱۵٪) او در آن حوزه پایین باشد، این سیگنال می‌دهد که علاقه واقعی او در آن مسیر نیست. بنابراین، هدف اصلی این ۳۰٪ آزمون، پالایش نیت‌ها و علایق غیرواقعی است تا انتخاب‌ها آگاهانه‌تر باشند [3].

با این حال، عملکرد آزمون‌های مشاوره‌ای (۳۰٪) در عمل، تابع عواملی غیر از نمره است. نمره نهایی هدایت تحصیلی، تنها اولویت‌بندی (الف، ب، ج) رشته‌ها را مشخص می‌کند و تضمین‌کننده ثبت‌نام نیست. این نمره نهایی در کنار «ظرفیت» منطقه‌ای و مدرسه‌ای قرار می‌گیرد [3, 6]. محدودیت ظرفیت کلاس‌ها در رشته‌های پرطرفدار (مانند تجربی) به عنوان یک اهرم اجرایی قوی عمل می‌کند و می‌تواند نتایج مثبت ۳۰ درصدی آزمون‌های فردی را نادیده گرفته و دانش‌آموز را به انتخاب رشته‌ای با اولویت پایین‌تر (و ظرفیت خالی) سوق دهد. این مکانیزم باعث می‌شود نتایج آزمون، صرف نظر از دقت روان‌سنجی، در نگاه خانواده‌ها از کاربردی بودن تهی شوند.

بخش چهارم: نقد و آسیب‌شناسی روان‌سنجی و مشکلات اجرایی (چالش‌های ۳۰ درصد)

۴.۱. تردید در روایی و پایایی ابزارهای سنجش

یکی از چالش‌های بنیادین در فرآیند هدایت تحصیلی، بحث روایی (سنجش هدف مورد نظر) و پایایی (ثبات نتایج) آزمون‌های رغبت و توانایی است. هرچند مسئولان وزارت آموزش و پرورش قویاً اعلام می‌کنند که آزمون‌های برگزار شده دارای روایی و اعتبار لازم هستند [18]، اما پژوهش‌های آسیب‌شناسی و مشاهدات مشاوران مدارس، تردیدهای جدی را در این زمینه مطرح کرده‌اند 16`.

چالش خستگی آزمودنی:

طولانی بودن بیش از ۲۲۰ سؤال در آزمون رغبت و توانایی، به عنوان یکی از مهم‌ترین آسیب‌های اجرایی مطرح شده است 16. این حجم سؤالات، خستگی جسمی و ذهنی دانش‌آموزان را به همراه دارد و منجر به پاسخ‌دهی شتاب‌زده، بدون دقت و تمرکز می‌شود 16. این نقص در اجرا، حتی اگر طراحی روان‌سنجی اولیه آزمون‌ها بی‌نقص باشد، اعتبار داده‌های ورودی را به شدت تخریب می‌کند و نمره ۳۰ درصدی کسب شده را از دقت علمی لازم برای تصمیم‌گیری حیاتی تهی می‌سازد.

چالش‌های فنی و اجرایی:

مشکلات فنی و ناپایداری در سامانه‌های الکترونیکی، به ویژه در گذشته (مانند سامانه همگام)، اجرای صحیح آزمون را مختل کرده است 16. همچنین گزارش‌هایی مبنی بر پاسخگویی افراد غیر از دانش‌آموزان (مانند والدین یا متصدیان کافی‌نت) به دلیل طولانی بودن آزمون و مشکلات سیستمی، منتشر شده است 16. این پاسخگویی توسط اشخاص ثالث، اعتبار داده‌های ۳۰ درصد را به طور کامل از بین می‌برد و اساس علمی هدایت تحصیلی را تضعیف می‌کند.

۴.۲. فقدان بازخورد تخصصی و توجیه دانش‌آموزان

یکی دیگر از آسیب‌های مهم، عدم توجیه کافی دانش‌آموزان درباره چرایی، چگونگی و اهمیت نتایج آزمون‌ها است 16. مشاوران، بدون توجه به آمادگی ذهنی دانش‌آموز، صرفاً ساعتی را برای اجرای آزمون اختصاص می‌دهند و در نتیجه، دانش‌آموزان آزمون را جدی نگرفته یا آن را نیمه‌کاره رها می‌کنند 16.

از سوی دیگر، مشاوران مدارس نیز دسترسی کافی به تفسیر تخصصی و دقیق نتایج آزمون‌های استعداد و رغبت ندارند 16. عدم دسترسی به تفسیر عمیق نتایج، توانایی مشاور برای ارائه راهنمایی تخصصی و انفرادی (که خود ۱۰٪ امتیاز دارد) را کاهش می‌دهد و نقش او را به یک جمع‌آوری‌کننده صرف داده‌های خام تنزل می‌دهد. این فقدان شفافیت و بازخورد حرفه‌ای، بی‌اعتمادی گسترده‌ای را به کل فرآیند هدایت تحصیلی دامن زده است. در این شرایط، ۳۰ درصد آزمون‌های مشاوره، از هدف اولیه خود که کمک به دانش‌آموز برای خودشناسی است، فاصله گرفته و تبدیل به یک معیار عینی صرفاً برای اعمال سیاست‌های بالادستی شده است 16.

بخش پنجم: پیامدهای سیاستی و تعارض توزیع متوازن با نتایج آزمون

۵.۱. توزیع متوازن و هدایت اجباری

در حالی که آزمون‌های مشاوره‌ای (۳۰٪) و سوابق تحصیلی (۳۵٪) بر روی استعداد و علاقه فردی متمرکز هستند، سیاست کلان آموزش و پرورش بر «توزیع متوازن» دانش‌آموزان بین رشته‌های نظری، فنی و کاردانش استوار است [6]. بر اساس این سیاست، تنها حدود ۴۸ درصد دانش‌آموزان باید به رشته‌های نظری (تجربی، ریاضی، انسانی) هدایت شوند [6].

این سیاست کلان، منجر به تعارض شدید بین نتایج فردی دانش‌آموز و محدودیت‌های اعمال شده توسط مدرسه می‌شود. والدین اعتراض جدی دارند که با وجود کسب معدل‌های بالا (حتی معدل ۱۹)، فرزندانشان به اجبار توسط نرم‌افزار یا مشاوران به سمت رشته‌های کار و دانش یا هنرستان‌ها هدایت می‌شوند [6, 19]. مشاوران، دلیل این محدودیت‌ها را نداشتن "استعداد" برای رشته مورد علاقه (بر اساس آزمون توانایی ۱۵٪) یا محدودیت ظرفیت در کلاس‌ها اعلام می‌کنند [6]. در عمل، محدودیت ظرفیت کلاس‌ها در رشته‌های پرطرفدار (مانند تجربی) به یک عامل اجرایی تبدیل می‌شود که نتایج ۳۰ درصدی و حتی ۳۵ درصدی دانش‌آموز را نادیده می‌گیرد و او را ناچار به انتخاب رشته‌ای با اولویت پایین‌تر می‌کند [6]. این امر، فرآیند هدایت را به سمت هدایت اجباری سوق می‌دهد.

۵.۲. تأثیر روانی و افت تحصیلی ناشی از انتخاب اجباری

یکی از دلایل طراحی دقیق آزمون‌های توانایی (۱۵٪)، مدیریت انتظارات ناشی از معدل‌های بالای دانش‌آموزان است. در حال حاضر، بیش از ۸۰ درصد دانش‌آموزان با معدل بالای ۱۸ پایه نهم را به اتمام می‌رسانند [18]. این امر باعث می‌شود که خانواده‌ها انتظار داشته باشند که فرزندشان توانایی انتخاب هر رشته‌ای را دارد. در این شرایط، آزمون توانایی ابزاری است برای نشان دادن این که صرفاً معدل بالا تضمین‌کننده موفقیت در رشته‌های سخت‌گیر (مانند ریاضی) نیست [6].

مدیران آموزشی هشدار می‌دهند که دانش‌آموزانی که با وجود نداشتن استعداد لازم (نمره پایین در آزمون توانایی) و تحت فشار اجتماعی یا خانوادگی، وارد رشته‌های نظری می‌شوند، در سال‌های بعد دچار افت شدید تحصیلی (مانند تجربه ۴ تا ۵ تجدیدی در سال دهم) خواهند شد [6, 18].

با این حال، زمانی که سیستم هدایت تحصیلی نتواند انتظارات دانش‌آموز را برآورده سازد و او را به اجبار محدود کند، پیامدهای روانی جدی نیز به همراه دارد. گزارش‌هایی مبنی بر افسردگی دانش‌آموزان به دلیل ممانعت از تحصیل در رشته دلخواه، حاکی از آن است که فرآیند هدایت، به جای راهنمایی و کمک، خود تبدیل به یک عامل استرس‌زا و آسیب‌زای روانی شده است [6]. این امر، اعتبار اخلاقی کل فرآیند را زیر سؤال می‌برد.

عدم انتشار فرمول دقیق تبدیل نمرات (۶۵٪ از سوابق و آزمون‌ها) به اولویت‌های نهایی (الف، ب، ج) و ترکیب آن با محدودیت ظرفیت، یک ابهام سیستمی ایجاد می‌کند. این ابهام به مدیران اجازه می‌دهد تا در مواقع لزوم، نتایج آزمون‌های ۳۰ درصدی را به نفع سیاست توزیع منطقه‌ای تفسیر کنند، در نتیجه، نقش این آزمون‌ها از یک معیار علمی به یک عامل انعطاف‌پذیر (به نفع سیاست توزیع) تنزل می‌یابد و دانش‌آموزان نمرات کارنامه را اصلی‌ترین معیار می‌دانند [20].

بخش ششم: نتیجه‌گیری و توصیه‌های تخصصی

۶.۱. جمع‌بندی نقش آزمون‌های مشاوره‌ای (۳۰٪)

آزمون‌های مشاوره‌ای (رغبت و توانایی) با تخصیص سهم ۳۰ درصدی، یکی از مهم‌ترین ستون‌های ارزیابی غیرآکادمیک در فرآیند هدایت تحصیلی هستند.

  • اهمیت ذاتی: این آزمون‌ها یک گام حیاتی در جهت خروج از تک‌محوری نمرات درسی برداشته و تلاش می‌کنند تا ابعاد روان‌شناختی، مانند علایق واقعی و استعدادهای ذهنی، را در تصمیم‌گیری دخیل سازند. این فرآیند، در حالت ایده‌آل، دانش‌آموز را به سمتی هدایت می‌کند که بیشترین احتمال موفقیت را دارد.
  • شکست اجرایی: با این حال، اجرای این آزمون‌ها با چالش‌های ساختاری و عملیاتی جدی مواجه است. طولانی بودن بیش از ۲۲۰ سؤال، که منجر به خستگی و پاسخ‌دهی غیردقیق می‌شود، پایایی داده‌های ۳۰ درصد را به شدت مخدوش کرده است. علاوه بر این، اشکالاتی مانند پاسخگویی توسط افراد غیرمرتبط و عدم توجیه صحیح دانش‌آموزان، اعتبار علمی نتایج را زیر سؤال برده است.
  • اولویت سیاست بر فرد: در نهایت، با وجود سهم ۳۰ درصدی، کارکرد نهایی این آزمون‌ها اغلب تحت‌الشعاع سیاست کلان توزیع متوازن و محدودیت ظرفیت مدارس قرار می‌گیرد. این امر، منجر به بی‌اعتمادی گسترده والدین و دانش‌آموزان شده و فرآیند را از مشاوره به سمت اجبار تغییر داده است.

۶.۲. توصیه‌های تخصصی برای بازنگری و بهبود

برای بازگرداندن اعتبار و کارایی به نقش ۳۰ درصدی آزمون‌های مشاوره‌ای در هدایت تحصیلی، اقدامات زیر ضروری است:

۱. بازنگری و استانداردسازی روان‌سنجی: ضروری است که آزمون‌های رغبت و توانایی مجدداً اعتباریابی شده و حجم سؤالات آن‌ها به شکل محسوسی کاهش یابد تا از خستگی دانش‌آموزان جلوگیری شود و دقت پاسخ‌دهی افزایش یابد. استانداردسازی باید بر اساس نمونه‌های بومی با روایی و پایایی تأیید شده صورت گیرد.

۲. افزایش شفافیت و آموزش مشاوره‌ای: باید تدابیری اندیشیده شود تا نتایج و تفسیر کامل و دقیق آزمون (نه صرفاً امتیاز نهایی) به صورت اجباری به مشاوران مدارس و والدین ارائه شود 16. این امر، کیفیت مشاوره تخصصی (سهم ۱۰ درصدی مشاور) را ارتقا داده و اعتماد به فرآیند را افزایش می‌دهد. همچنین، توجیه جامع دانش‌آموزان پیش از آزمون در مورد اهمیت پاسخگویی صادقانه الزامی است.

۳. مدیریت تعارض سیاست توزیع و ظرفیت: وزارت آموزش و پرورش باید مکانیسم‌های شفاف و قابل دفاعی را برای مدیریت تعارض میان نتایج علمی استعدادیابی (۶۵٪ امتیازات) و محدودیت‌های ظرفیت منطقه‌ای تدوین کند. این سیاست باید به گونه‌ای باشد که نتایج بالای آزمون‌های فردی، توسط ظرفیت‌های فیزیکی مدرسه به طور کامل بی‌اثر نشوند و زمینه اعتراض و سرخوردگی دانش‌آموزان از بین برود.

۴. اولویت‌بخشی به سلامت روان: با توجه به آمار بالای رفتارهای پرخطر، باید به نتایج آزمون سلامت روان توجه جدی‌تری شود و تخصیص منابع برای ارائه خدمات مشاوره‌ای و درمانی مبتنی بر این غربالگری، به موازات فرآیند انتخاب رشته، در اولویت قرار گیرد.

در نهایت، هدایت تحصیلی موفق نیازمند گذار از یک رویداد نقطه‌ای در پایه نهم، به یک فرآیند مستمر و طولانی‌مدت از ابتدای متوسطه اول است، به طوری که نتایج آزمون‌ها با مشاهدات طولانی‌مدت و کیفی مشاوران ترکیب شده و منجر به انتخابی واقعاً آگاهانه و داوطلبانه گردد.

 

نظرات :
نظرتان را بنویسید :