وبلاگ

این گزارش، بر اساس تحلیل‌های آکادمیک و پژوهشی در حوزه سیاست‌گذاری آموزشی و روان‌سنجی، به بررسی جامع عوامل متعددی می‌پردازد که در فرآیند هدایت تحصیلی دانش‌آموزان پایه نهم در نظام آموزش و پرورش ایران نقش‌آفرین هستند. این فرآیند پیچیده، تلاشی برای ایجاد تعادل میان پتانسیل‌های فردی دانش‌آموز و نیازهای کلان توسعه‌ای کشور است.

  • 1404-08-26
تحلیل جامع و چندسطحی عوامل مؤثر بر هدایت تحصیلی دانش‌آموزان پایه نهم در نظام آموزشی ایران: تعادل میان رغبت فردی و توسعه متوازن

تحلیل جامع و چندسطحی عوامل مؤثر بر هدایت تحصیلی دانش‌آموزان پایه نهم در نظام آموزشی ایران: تعادل میان رغبت فردی و توسعه متوازن

این گزارش، بر اساس تحلیل‌های آکادمیک و پژوهشی در حوزه سیاست‌گذاری آموزشی و روان‌سنجی، به بررسی جامع عوامل متعددی می‌پردازد که در فرآیند هدایت تحصیلی دانش‌آموزان پایه نهم در نظام آموزش و پرورش ایران نقش‌آفرین هستند. این فرآیند پیچیده، تلاشی برای ایجاد تعادل میان پتانسیل‌های فردی دانش‌آموز و نیازهای کلان توسعه‌ای کشور است.

بخش اول: مبانی نظری و اهداف کلان سیاست هدایت تحصیلی

۱-۱. تعریف فرآیند و اهداف سه‌گانه هدایت تحصیلی

هدایت تحصیلی فرآیندی جامع است که در طول دوره اول متوسطه به دانش‌آموزان ارائه می‌شود تا آن‌ها را در انتخاب آگاهانه مسیر تحصیلی و شغلی آینده خود یاری دهد.1 این فرآیند با ارائه خدمات راهنمایی و مشاوره آغاز می‌شود تا دانش‌آموز ابتدا نسبت به استعدادها، توانایی‌ها، علایق و ویژگی‌های شخصیتی خویش شناخت پیدا کند.2

آیین‌نامه هدایت تحصیلی وزارت آموزش و پرورش اهداف رسمی این فرآیند را در سه محور استراتژیک خلاصه می‌کند 3:

  1. شناسایی فردی: شناسایی و شناساندن دقیق استعداد، توانایی، علاقه و ویژگی‌های شخصیتی دانش‌آموزان. این هدف بر خودآگاهی و پتانسیل‌های درونی فرد تأکید دارد.2
  2. انتخاب آگاهانه: کمک به دانش‌آموزان برای انتخاب آگاهانه رشته تحصیلی در پایه دهم و مسیر آینده شغلی و حرفه‌ای.3 از آنجا که انتخاب رشته در پایه نهم یکی از مهم‌ترین تصمیمات زندگی است و سرنوشت شغلی فرد را رقم می‌زند، این بُعد اهمیت حیاتی دارد.1
  3. توزیع متوازن (Tawazun): کمک به هدایت متوازن دانش‌آموزان به شاخه‌ها و رشته‌های تحصیلی، متناسب با سیاست‌های توسعه‌ای کشور و نیازهای جامعه.3 این هدف یک بعد سیاست‌گذاری کلان دارد و به دنبال جلوگیری از تمرکز بیش از حد در برخی رشته‌های خاص (مانند علوم تجربی) و خالی ماندن ظرفیت برخی رشته‌های مورد نیاز است.3

۱-۲. تحلیل تضاد میان «فردیت» و «سیاست‌گذاری» در اهداف

در نگاهی عمیق به اهداف آیین‌نامه، می‌توان یک دوگانه اساسی میان تمرکز بر انتخاب فردی و تخصیص ملی مشاهده کرد. اهداف اول و دوم بر نیازهای روان‌شناختی و تمایلات شخصی دانش‌آموز تمرکز دارند که قرار است توسط ۶۵ امتیاز مشاوره‌ای ارزیابی شوند. در مقابل، هدف سوم یک ابزار سیاستی است که وزارت آموزش و پرورش برای مدیریت نیروی انسانی و هدایت جمعیت دانش‌آموزی به سمت شاخه‌های مهارتی (فنی و حرفه‌ای و کاردانش) از آن بهره می‌برد.5

این تضاد ساختاری، که در سیاست‌های توسعه متوازن ظهور می‌یابد، نشان می‌دهد که هدایت تحصیلی تنها فرآیند «انتخاب شغلی فردی» نیست، بلکه یک مکانیسم برای «تخصیص سرمایه انسانی ملی» است. در شرایطی که الزامات سهمیه‌بندی و ظرفیت مدارس، دانش‌آموز را به رشته‌ای سوق دهد که در اولویت علایق فردی او نیست، اثربخشی کلی فرآیند، انگیزه دانش‌آموزان و رضایت آتی شغلی آنان با چالش مواجه خواهد شد. بنابراین، ساختار امتیازدهی باید با در نظر گرفتن این تنش، به دنبال افزایش آگاهی و انگیزه در راستای توسعه متوازن باشد.

بخش دوم: ساختار رسمی امتیازدهی هدایت تحصیلی: مدل ۱۰۰ امتیازی و گیت‌کیپری نمرات

فرآیند هدایت تحصیلی پایه نهم بر مبنای ۱۰۰ امتیاز وزنی محاسبه می‌شود که بر اساس مجموعه‌ای از معیارها و ملاک‌ها تعیین می‌گردد.6 این معیارها به دو گروه اصلی تقسیم می‌شوند: سوابق تحصیلی (۳۵ امتیاز) و بررسی‌های مشاوره‌ای (۶۵ امتیاز).8

۲-۱. تحلیل جزء به جزء ۳۵ امتیاز سوابق تحصیلی و ضریب‌دهی نمرات

۳۵ درصد از وزن کل هدایت تحصیلی به عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان در دوره متوسطه اول اختصاص دارد.6 نمرات دروس مرتبط با رشته، در سه پایه هفتم، هشتم و نهم محاسبه می‌شوند.7

  • ضریب‌دهی نمرات: در این محاسبات، نمرات پایه‌های هفتم و هشتم با ضریب ۱ اعمال می‌شوند، در حالی که نمرات پایه نهم با ضریب ۳ محاسبه و اعمال می‌شوند.3

اختصاص ضریب ۳ به نمرات پایه نهم در مقایسه با ضریب ۱ سال‌های قبل، نشان‌دهنده آن است که نظام آموزشی بر عملکرد دانش‌آموز در سال پایانی تمرکز و تأکید شدید دارد. این وزن‌دهی سنگین، کل مسیر سه‌ساله متوسطه اول را عملاً به یک ارزیابی با ریسک بالا (High-Stakes) در سال آخر تبدیل می‌کند. این ساختار ممکن است فرصت شناسایی و پایش تدریجی استعداد و علاقه در طول سه سال را از بین ببرد و به جای ارزیابی جامع، به استرس و تمرکز بیش از حد بر نمره‌آوری در پایه نهم دامن بزند.

۲-۲. ضرورت کسب حد نصاب نمرات تخصصی: مکانیزم وتوی نمره

حیاتی‌ترین مؤلفه در بخش تحصیلی، الزام به کسب حداقل میانگین نمرات لازم (حد نصاب) در دروس تخصصی مرتبط با رشته دلخواه است.3 این حد نصاب، صرفاً بخشی از امتیاز نیست، بلکه یک «شرط لازم» و «گیت‌کیپر اجباری» محسوب می‌شود. به عبارت دیگر، حتی اگر دانش‌آموزی موفق به کسب امتیازات بالا در سایر عوامل (مثلاً ۶۵ امتیاز مشاوره‌ای) شود، عدم کسب این حد نصاب، به طور کامل او را از انتخاب رشته مربوطه محروم می‌سازد.3

میانگین نمرات با ضرب نمره هر سال در ضریب آن (نهم ضریب ۳، هفتم و هشتم ضریب ۱) محاسبه شده و سپس بر مجموع ضرایب (۵) تقسیم می‌شود.3 برخی از حداقل میانگین نمرات لازم برای رشته‌های شاخه نظری و مهارتی به شرح زیر است:

حد نصاب میانگین نمرات لازم برای رشته‌های نظری و فنی/حرفه‌ای (بر اساس پایه‌های هفتم، هشتم و نهم)

شاخه تحصیلی

رشته

درس تخصصی

حداقل میانگین نمرات لازم

نظری

علوم تجربی

علوم تجربی

۱۴

نظری

علوم تجربی

ریاضی

۱۳

نظری

ریاضی و فیزیک

ریاضی

۱۴

نظری

علوم ریاضی

علوم تجربی

۱۳

نظری

علوم انسانی

زبان و ادبیات فارسی

۱۴

فنی/کار و دانش (صنعت)

کار و فناوری

۱۲

 

فنی/کار و دانش (هنر)

هنر

۱۲

 

منبع: 3

این ساختار نشان می‌دهد که در اجرای عملی سیاست هدایت تحصیلی، قواعد عملکردی (کسب نمره) بر اولویت‌های روان‌سنجی (استعداد و رغبت) برتری داده شده است. قدرت وتوی این فیلتر نمره‌ای، فرهنگ «نمره‌محوری» را حفظ می‌کند و هدف مشاوره (شناخت پتانسیل) را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، زیرا دانش‌آموزان به درستی تشخیص می‌دهند که بدون نمرات کافی، حتی استعداد و علاقه نیز مسیرشان را تضمین نخواهد کرد. برای کسانی که موفق به کسب حد نصاب نمی‌شوند، امکان شرکت در آزمون جبرانی در شهریورماه فراهم شده است.8

بخش سوم: تحلیل جامع ۶۵ امتیاز بررسی‌های مشاوره‌ای و ارزیابی‌های روان‌سنجی

۶۵ امتیاز باقیمانده به بررسی‌های مشاوره‌ای اختصاص دارد که از طریق آزمون‌های استاندارد و نظرات ذی‌نفعان مختلف جمع‌آوری می‌شود.7

۳-۱. نقش آزمون‌های استعداد و رغبت (۳۰ امتیاز) و روایی ابزارها

۳۰ امتیاز وزنی از ۶۵ امتیاز مشاوره‌ای به نتایج آزمون‌های روان‌سنجی اختصاص دارد.11 این آزمون‌ها شامل رغبت‌سنجی، توانایی (استعداد) و سنجش سلامت روان تحصیلی هستند.12 هدف اصلی این بخش، سنجش علایق و پتانسیل‌های دانش‌آموز برای معرفی بهترین رشته پایه دهم است.13

  • ابزارهای استاندارد: آزمون‌هایی مانند رغبت‌سنج شغلی و تحصیلی هالند (HII) که کاربردی‌ترین آزمون برای شناسایی علایق و گرایش‌های شغلی است، در این فرآیند به کار گرفته می‌شوند.14
  • اعتبار سنجی ابزارها: پژوهش‌ها بر این موضوع تأکید دارند که ابزارهای روان‌سنجی مورد استفاده در این فرآیند، مانند پرسشنامه‌های رغبت و مهارت کمپبل یا ابزارهای سنجش تیپ‌های رغبت مسیر شغلی، در نمونه‌های ایرانی دارای روایی و پایایی قابل قبولی هستند.15 این امر نشان می‌دهد که زیرساخت نظری و فنی لازم برای سنجش استعداد و رغبت وجود دارد.

۳-۲. تأثیرگذاری عوامل نظرسنجی و ذی‌نفعان (۳۵ امتیاز باقیمانده)

۳۵ امتیاز باقیمانده از بخش مشاوره‌ای به نظرات فردی و محیطی اختصاص دارد:

  • نظر و علاقه دانش‌آموز (۱۰ امتیاز): این امتیاز بر اساس اولویت‌بندی رشته‌های تحصیلی توسط خود دانش‌آموز تعیین می‌شود و بر اهمیت حق انتخاب و تمایلات شخصی تأکید دارد.4
  • نظرسنجی از معلمان (۱۰ امتیاز): معلمان دوره متوسطه اول، توانایی‌های دانش‌آموز را در دروس مختلف ارزیابی می‌کنند.6
  • نظر نهایی مشاور مدرسه (۱۰ امتیاز): این نظر تخصصی بر اساس جمع‌بندی تمام عوامل تأثیرگذار در فرآیند هدایت تحصیلی ارائه می‌شود.6 مشاوران مسئول جمع‌آوری اطلاعات و توانمندسازی دانش‌آموزان برای تصمیم‌گیری آگاهانه هستند.17
  • نظر والدین (۵ امتیاز): نظرات والدین در اولویت‌های انتخاب رشته فرزندانشان، ۵ درصد از امتیاز کل پرونده را تشکیل می‌دهد.11

۳-۳. ابهام در اجرا، تخریب اعتبار ۳۰ امتیاز و نقش توصیه‌ای مشاور

با وجود روایی علمی ابزارهای روان‌سنجی (۳۰ امتیاز) 15، مشکلات اجرایی طرح، از جمله اجرای کم‌کیفیت آزمون‌ها و ناآگاهی ذی‌نفعان، می‌تواند منجر به بی‌اعتمادی دانش‌آموزان و والدین به نتایج شود.11 این امر عملاً ۳۰ امتیاز مهم استعداد و رغبت را به یک «تشریفات اداری» تقلیل می‌دهد.

نکته حائز اهمیت دیگر، ماهیت توصیه‌ای نتایج نهایی هدایت تحصیلی است. اولویت‌بندی‌های ارائه شده در فرم نهایی (اولویت الف و ب) جنبه تجویزی ندارند.4 ثبت‌نام نهایی دانش‌آموز در یک رشته خاص، به طور جدی به ظرفیت پذیرش مدارس بستگی دارد.4 این بدان معناست که حتی اگر یک دانش‌آموز در ارزیابی‌های ۶۵ امتیازی (مشاوره، رغبت و نظر) امتیاز بالایی کسب کند، اگر ظرفیت فیزیکی مدارس برای رشته مورد نظر (به ویژه در مناطق با امکانات محدود) پر شده باشد، عملاً مجبور به پذیرش اولویت‌های بعدی خواهد شد.20 این وضعیت، نقش توصیه‌ای مشاور را محدود کرده و نشان‌دهنده برتری زیرساخت‌های فیزیکی بر ارزیابی‌های روان‌سنجی است.

بخش چهارم: عوامل فردی، روان‌شناختی و تأثیر عملکرد تحصیلی

عوامل درونی فردی، ستون فقرات یک انتخاب رشته موفق محسوب می‌شوند، چرا که انتخاب نهایی باید متناسب با توانمندی‌ها، علاقه و شخصیت دانش‌آموز باشد.21

۴-۱. تجزیه و تحلیل عوامل درونی: انگیزه و علاقه

  • انگیزه و علاقه: علاقه به عنوان ترجیح آگاهانه یک چیز و انگیزه به عنوان عامل محرک رفتار آگاهانه، نقشی حیاتی در تعیین مسیر تحصیلی دارند.22
  • خطر انگیزه کاذب: انگیزه فرد می‌تواند از محیط اطراف (خانواده، دوستان) تأثیر بپذیرد.22 زمانی که این تأثیرات بیرونی منجر به ایجاد «انگیزه کاذب» می‌شود، انتخاب رشته‌ای صورت می‌گیرد که با اهداف و استعدادهای حقیقی فرد همخوانی ندارد. این انتخاب می‌تواند در آینده منجر به عدم موفقیت و رضایت شغلی شود.22 بنابراین، خودشناسی عمیق و واقعی توسط دانش‌آموز، شرط موفقیت بلندمدت است.

۴-۲. نقش مهارت‌های یادگیری و برنامه‌ریزی

مهارت‌های یادگیری ضعیف، یکی از دلایل افت تحصیلی و شکست در کسب امتیاز لازم (۳۵ امتیاز) است. بسیاری از دانش‌آموزان با وجود تلاش سخت، به دلیل نداشتن مهارت‌های اساسی مطالعه و تکنیک‌های یادگیری صحیح، بازدهی پایینی دارند و دچار تزلزل در مسیر تحصیل می‌شوند.17

علاوه بر این، برنامه‌ریزی تحصیلی نامناسب که با توانایی‌ها و روحیات فرد سازگار نباشد، انرژی زیادی را به هدر می‌دهد و شوق ادامه تحصیل را در فرد از بین می‌برد.17

دلالت‌های مهارتی بر نتایج هدایت تحصیلی: ضعف در مهارت‌های یادگیری به طور مستقیم بر ۳۵ امتیاز سوابق تحصیلی و کسب حد نصاب تأثیر می‌گذارد. در نتیجه، دانش‌آموزی که از نظر ذاتی (بر اساس ۳۰ امتیاز آزمون) برای رشته‌ای مستعد است، ممکن است صرفاً به دلیل ضعف در مهارت‌های اکتسابی (مانند تکنیک مطالعه) از آن رشته محروم شود. این امر تأکید می‌کند که خدمات مشاوره‌ای باید شامل آموزش مهارت‌های مطالعه و برنامه‌ریزی نیز باشد تا دانش‌آموزان بتوانند پتانسیل‌های خود را در عمل (نمره) منعکس سازند.17

بخش پنجم: عوامل محیطی و فشار ذی‌نفعان

فشار و حمایت محیطی، به ویژه از سوی خانواده و شرایط اقتصادی-اجتماعی، می‌تواند بر تصمیمات دانش‌آموز در پایه نهم تأثیر مسلطی داشته باشد.

۵-۱. تحلیل تأثیر وضعیت اقتصادی-اجتماعی خانواده (SES)

نقش خانواده در موفقیت تحصیلی و انتخاب رشته فرزندان بسیار مهم است.1 وضعیت اقتصادی، اجتماعی و پیشینه خانوادگی (شامل تحصیلات و شغل والدین) تأثیر قابل توجهی بر عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان دارد.24

  • نقش سرمایه فرهنگی: والدین با تحصیلات و آگاهی‌های به‌روز، محیط مناسب‌تری برای شکوفایی استعدادهای بالقوه فرزندان فراهم می‌کنند و می‌توانند ارتباط مؤثرتری با مدرسه برقرار نمایند.23
  • سوق‌دهی طبقاتی: خانواده‌های دارای موقعیت‌های اقتصادی و اجتماعی بهتر، فرزندان خود را به سمت رشته‌های با پرستیژ اجتماعی بالاتر، مانند علوم ریاضی و فنی و سپس علوم تجربی، سوق می‌دهند.24 تأثیر SES بر نمره کل (عملکرد تحصیلی) در رشته ریاضی و فنی بیشتر از سایر رشته‌ها مشاهده شده است.24

این روند، دلالت بر آن دارد که ساختار نمره‌محور هدایت تحصیلی، به طور ناخواسته نابرابری فرصت‌های آموزشی را تشدید می‌کند. از آنجایی که نمرات بالا (گیت‌کیپر رشته‌های پرطرفدار) با حمایت‌های مالی و فرهنگی خانواده‌های با SES بالا ارتباط دارد، هدایت تحصیلی به جای ایجاد عدالت، به ابزاری برای بازتولید ساختار طبقاتی تبدیل می‌شود، جایی که توان مالی، شانس عبور از فیلترهای نمره‌ای را افزایش می‌دهد.

۵-۲. صلاحیت مشاوران تحصیلی و چالش‌های نهادی

مشاوران متخصص، با داشتن صلاحیت علمی و حرفه‌ای، مسئول توانمندسازی دانش‌آموزان برای تصمیم‌گیری آگاهانه هستند.17 با این حال، دامنه کارکرد مشاوران در مدارس تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد، از جمله صلاحیت‌های علمی مشاور، منابع در دسترس مدرسه و میزان پذیرش خدمات مشاوره توسط مدیران و معلمان.25 تاریخچه خدمات مشاوره در ایران نشان‌دهنده فراز و نشیب‌هایی است که در دوره‌هایی با محدودیت‌های ساختاری و حذف روبه‌رو بوده است.26 مشاوران کارآمد، با خلاقیت، باید پیوسته راه‌های جدیدی برای ایفای نقش محوری خود در فرآیند هدایت تحصیلی بیابند.25

۵-۳. نارسایی در اطلاع‌رسانی و ناکارآمدی بازدیدهای شغلی

یکی از موانع کلیدی در اجرای صحیح فرآیند، نواقص در اطلاع‌رسانی است. محدود بودن بازه زمانی و منابع اطلاعاتی متنوع، موجب سردرگمی دانش‌آموزان و والدین می‌شود.11 ناآگاهی، اجرای کم‌کیفیت آزمون‌ها و در نهایت بی اعتمادی به نتایج هدایت تحصیلی را در پی دارد.19

علاوه بر این، بازدیدهای شغلی، که به منظور معرفی مشاغل و محیط‌های کار به دانش‌آموزان طراحی شده‌اند، در عمل ناکارآمد هستند. اظهارات کارگزاران نشان می‌دهد که فرآیند هماهنگی این بازدیدها زمان‌بر و هزینه‌بر است و مورد استقبال مدارس قرار نمی‌گیرد.19 این ناکارآمدی در بازدیدهای شغلی، شناخت دانش‌آموزان از واقعیت‌های بازار کار را محدود می‌کند.

بخش ششم: ابعاد سیاستی و اقتصاد محور هدایت تحصیلی

سیاست‌های کلان کشور، به ویژه در زمینه توسعه نیروی انسانی، به طور مستقیم اهداف و نتایج هدایت تحصیلی را شکل می‌دهند.

۶-۱. بررسی سیاست توسعه متوازن (Tawazun) در رشته‌ها

اجرای سیاست توسعه متوازن رشته‌های تحصیلی، یک الزام کلان در نظام آموزش و پرورش است که با هدف همسو کردن توزیع دانش‌آموزان با نیازهای کشور پیگیری می‌شود.27

  • سهم‌بندی کلان: بر اساس قوانین مصوب (مانند برنامه هفتم توسعه)، هدف‌گذاری شده است که سهم دانش‌آموزان دبیرستانی در شاخه‌های فنی و حرفه‌ای و کاردانش به ۵۰ درصد افزایش یابد.28
  • کنترل شاخه نظری: برای تحقق این هدف، ورود دانش‌آموزان به رشته‌های پرمتقاضی نظری (مانند علوم تجربی و علوم انسانی) محدود شده و در عوض، رشته‌هایی مانند علوم ریاضی و معارف توسعه یافته‌اند.27 این اقدامات با هدف جلوگیری از تمرکز صرف بر رشته‌های پزشکی و سوق دادن نیروی انسانی به سمت حوزه‌های فنی و مهندسی انجام می‌شود.28

۶-۲. لزوم همسوسازی هدایت تحصیلی با آمایش سرزمین و بازار کار آتی

هدایت تحصیلی یک ابزار برای تأمین نیروی انسانی کارآمد برای توسعه کشور است.5 بنابراین، باید با نیاز جامعه و آمایش سرزمین همسو باشد تا از تربیت فارغ‌التحصیلان فاقد بازار کار جلوگیری شود.30

  • تمرکز بر مهارت: همسو کردن برنامه‌های تحصیلی، به‌ویژه در هنرستان‌های فنی و حرفه‌ای و کاردانش، با الزامات شغلی و نیاز به مهارت‌های جدید در بازار کار، ضروری است.5 شاخه‌های مهارتی ظرفیت‌های خوبی برای مهارت‌افزایی و ورود مستقیم به بازار کار فراهم می‌کنند.2

۶-۳. تحلیل روند توزیع دانش‌آموزان و ناترازی‌های موجود

علیرغم دستیابی به نرخ پوشش نسبی در شاخه‌های فنی و حرفه‌ای (نزدیک به ۴۳٪) 27، ناترازی‌های عمیقی وجود دارد:

  • تمرکز درون شاخه‌ای: حتی با افزایش سهم شاخه‌های مهارتی، توزیع دانش‌آموزان درون این شاخه‌ها نیز نامتوازن است. ۸۰ درصد دانش‌آموزان فنی و حرفه‌ای و ۶۴ درصد دانش‌آموزان کاردانش، تنها در تعداد محدودی از رشته‌ها (۸ تا ۱۰ رشته) متمرکز شده‌اند.32 این امر نشان می‌دهد که تنوع رشته‌ها و امکانات مهارتی برای تمامی گرایش‌ها فراهم نشده است.
  • افزایش نرخ ترک تحصیل: نکته قابل تأمل دیگر، افزایش نرخ ترک تحصیل در شاخه فنی و حرفه‌ای است.32 این امر می‌تواند نتیجه همان «فشار» هدایتی به جای «هدایت» آگاهانه باشد؛ جایی که دانش‌آموز به دلیل محدودیت‌های نمره‌ای یا ظرفیتی از رشته مورد علاقه‌اش بازداشته شده و به شاخه مهارتی فرستاده می‌شود، اما به دلیل فقدان انگیزه درونی یا کمبود امکانات در هنرستان‌ها، از ادامه تحصیل منصرف می‌گردد.

بخش هفتم: آسیب‌شناسی اجرای فرآیند و توصیه‌های راهبردی

فرآیند هدایت تحصیلی، با وجود اهداف والای خود، از کمبودهایی در عملیات اجرایی و تناقضاتی در سیاست‌گذاری رنج می‌برد.19

۷-۱. چالش‌های ساختاری و موانع بازدارنده اجرایی

  • ساختار اقتصادی معیوب: عوامل اجتماعی و اقتصادی بازدارنده، از جمله مشکلات اقتصادی و فقدان آینده‌گری شغلی در جامعه، دانش‌آموز را از انتخاب‌های مبتنی بر رغبت و توانایی باز می‌دارد.20
  • کمبود امکانات هنرستان‌ها: فقدان امکانات و تجهیزات لازم در بسیاری از هنرستان‌ها برای ارائه رشته‌های مختلف فنی و کاردانش، یک مانع جدی در مسیر توسعه متوازن کیفی است.20 در نتیجه، دانش‌آموز حتی پس از هدایت به این شاخه‌ها، ممکن است نتواند در رشته تخصصی مورد علاقه‌اش ادامه تحصیل دهد.
  • تعیین‌کنندگی نمره: وزن سنگین عملکرد تحصیلی، به عنوان یک ایراد اساسی در اجرای طرح شناخته شده است، چرا که فرآیند را از ارزیابی جامع به سنجش صرف نمرات تقلیل می‌دهد.20

۷-۲. راهکارهای ارتقاء کارایی، عدالت و آگاهی در فرآیند هدایت تحصیلی

برای بهبود کارایی و عدالت در فرآیند هدایت تحصیلی، اتخاذ تدابیر زیر ضروری است:

  1. بازنگری در اعتباردهی نمره و مشاوره: لازم است نظرات مشاوران و دانش‌آموزان برای بازنگری در تعیین‌کنندگی نمره و کاهش سنگینی وزنه عملکرد تحصیلی در پایه نهم دریافت شود.33 همچنین، باید با تضمین اجرای استاندارد آزمون‌های رغبت و استعداد، اعتبار ۳۰ امتیاز روان‌سنجی افزایش یابد تا دانش‌آموزان به جای نمره‌محوری، بر خودشناسی تکیه کنند.
  2. تقویت زیرساخت‌های مهارتی: برای جلوگیری از تمرکز درون شاخه‌ای و مقابله با افزایش نرخ ترک تحصیل در فنی و حرفه‌ای، لازم است تنوع رشته‌ها افزایش یافته و تجهیزات کارگاهی متناسب با نیازهای آتی بازار کار و آمایش سرزمین فراهم شود.29
  3. توسعه خدمات مشاوره پایه: خدمات مشاوره باید به طور جدی از پایه‌های پایین‌تر آغاز شود تا مهارت‌های یادگیری و برنامه‌ریزی (که مستقیماً بر نمرات تأثیر می‌گذارند) در دانش‌آموز تقویت شده و فرآیند خودشناسی به یکباره در پایه نهم انجام نشود.17

نتیجه‌گیری نهایی

فرآیند هدایت تحصیلی دانش‌آموزان پایه نهم در ایران، یک سازوکار دقیق و در عین حال متناقض است که می‌کوشد میان انتخاب فردی و اهداف توسعه ملی، تعادل برقرار سازد. تحلیل ساختار ۱۰۰ امتیازی نشان می‌دهد که در عمل، امتیاز سوابق تحصیلی (۳۵ امتیاز) و شرط حد نصاب نمره به عنوان قوی‌ترین فیلتر عمل کرده و توانایی‌های روان‌سنجی (۶۵ امتیاز) را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. این امر موجب تقویت نابرابری فرصت‌های آموزشی بر اساس وضعیت اقتصادی-اجتماعی خانواده‌ها شده و در بلندمدت می‌تواند به بی‌انگیزگی و ترک تحصیل در شاخه‌هایی که دانش‌آموزان به اجبار به آنجا هدایت شده‌اند، منجر شود.

سیاست‌گذاران برای دستیابی به توسعه متوازن پایدار، باید از رویکرد «فیلترینگ و محدودسازی» به «رویکرد توانمندسازی مبتنی بر شایستگی» تغییر جهت دهند. این امر مستلزم کاهش وزن مطلق نمره به عنوان تنها فیلتر ورودی، افزایش اعتبار و اجرای استاندارد آزمون‌های روان‌سنجی، و مهم‌تر از همه، سرمایه‌گذاری گسترده در زیرساخت‌های فیزیکی و کیفی هنرستان‌ها است تا هدایت به سمت شاخه‌های مهارتی، انتخابی آگاهانه، همراه با انگیزه و تضمین آینده شغلی باشد.

 

نظرات :
نظرتان را بنویسید :